اکسیژن – دکتر سید علیرضا عظیمی – این همان شهر من است
این همان شهر من است، کاین چنین آلوده شد
این همان قلب و تن است، کاین چنین فرسوده شد
این همان بابای پیر خنده روی مدرسه است
که صدای سرفه اش از دورها بشنوده شد
این همان جانباز تن خسته ز ظلم اجنبی است
که به لطف این هوا از رنج تن آسوده شد!
این همان فرزند بیمار عمو احمد نی است
کان همه درمان وی، با دود و دم بیهوده شد؟
این همان بُستان دستاورد مش حیدر نبود
کان درختانش به سعی این تبر پالوده شد؟
این همان بنزین ملی پر از بنزن ُبوَد
کز برای کشتن مردم، پی و شالوده شد
این همان ماشین دود آسای مونتاژ شما است
کز برای پول و زر، تولید آن فرموده شد
این همان تهران زیبای چنارستان ما است
کاین چنین سرتاسرش مسموم و پر از دوده شد
این همان شهر قشنگ کوچه باغی من است
کز شلوغی و تراکم یکسره محدوده شد
نقل کوتاه کن ای سید، عمل را پیش آر
باب رحمت از عمل بر روی ما بگشوده شد
تاریخ نگارش : یکشنبه 19 بهمن 1393
مطالب مرتبط :
شعر - آلودگی و دود و دم و وضع شهر ما
نظرات شما عزیزان: